رها کوچولورها کوچولو، تا این لحظه: 12 سال و 10 ماه و 30 روز سن داره

دنیای رها کوچولو

ننه نقلی

سلامممممممممم من امدم با اسم ننه نقلی ههههههههههه من با چادر و جانماز و موبایلمممممممم هههههههههه من و ملوسکام و اورکم هههه تموم شد ...
30 ارديبهشت 1391

9 ماهه شدمممممممممممممم

سلاممممممممممم من امروز 9 ماهم تموم شد و حالا یه غذا خور کامل شدممممممممم خوب یه مدت نتمون قطع بید نشد بیایم وب رو بروزش کنیم شلمنده دیگه ههههههه من دیگه دارم 4 دست و پا میرم ..خودم به تنهایی میشینم ....دست دسی میکنم ........برای خودم حرف میزنم .. بابا ماما ددا میگم ........خیلی شیطون شده .......و به مامانم خیلی میچسبم مثل کنه هههههیییییییییییی تازگیا از لبه میز یا پله میگیرم و با تمام تلاشم وایمیستم ........متاسفانه از دندون خبری نیست ..........این روزا مامانم رو یکم اذیتش میکنم بیچاره از دستم کفری شده .........و ........مامانی داره برام به کمک یکی از خاله ها تقویم و عکس اتلیه درست میکنه ...........و..........کمی نق نقو شدم ........و ......
30 ارديبهشت 1391

دست دسی

سلامممممممممم املوز امدم عکس دست زدنمو بزارم که همراه با اواز خوندن هستش از حموم امده بودم برای همین پر انرژی بودم شروع کردم به دست زدنو اواز خوندن ...... این دوتا عکسم میزارم یکیش مال امروز یکیش مال چند روز پیشه ...
30 ارديبهشت 1391

90

سلاممممممممم امروز اخرین روز سال 1390 هستش سال 90 با تمام خوبی ها و بدیهاش داره خداحافظی میکنه  ... دیروز تو گوش رها کوچولو زمزمه میکردم میگفتم امسال عید تو توی شکمم بودی و حالا تو تو اغوشمی و عید امسال رو در کنار هم 3 تایی جشن میگیرم سال 90 با اینکه این همه خاطره تو ذهنمون گنجوند ولی بازم شکر که تو امدی به این دنیا و با خودت خاطره های قشنگی رو اوردی و تموم خاطره های بد رو پاکشون کردی من خدا رو شکر میکنم که خانواده دونفری ما شده 3 نفر ههههو خدا رو شکر میکنم که خداوند دختر سالم و صالح داده قرار بو دیروز بریم مرکز بهداشت که قسمت نشد با این برف و بورانی که امد گفتیم نرفتن بهتره هههههه اینم اخرین حموم رها کوچولو تو سال 90 سال نو رو به همه ...
30 ارديبهشت 1391

سال نو مبارک

سلاممممممممممممممممممممم سال نو مبارکککککککککککککککککککککک به هرعيدى كه آيد زنده باشيد،به انوار خداوند تابنده باشيد ، رواحاجت دراين عيد خدايى،هميشه خرم و فرخنده باشيد ...
30 ارديبهشت 1391

10 ماهگی

سلامممممممممم..تعطیلات عیدم تموم شد ..من 10 ماهه شدم ...و ت این مدت  تجربه زیادی کسب نکردم اذیت کردنهام سر جاشه و یه چیز دیگه این روزا دارم سعی میکنم که کمی وایستام و وقتی کنار پله وایمیستام زودی زانوم رو خم میکنم که برم بالا  ...از دندون خبری نیست ...و تعطیلات هیجا نرفتیم همش تو خونه بودیم کسی هم بدیدنمون نیومد ...ولی چند روز پیش رفتیم مرکز بهداشت که وزنم چک بشه که خانمه گفت عالی 400 گرم اضافه کردم .......و دو روز پیش رفتیم بیرون همین پارک محله که سیزده بدر بود هههههههه اینم عکس سیزده بدرم این اضافه میشه تازگیا نچ نچ کردنو یاد گرفتم و همینطور قر دادن وقتی صدای یه اهنگ رو میشنوم همینطور نشسته هم دست میزنم و هم قر میدم و بعضی وقتی نچ ن...
30 ارديبهشت 1391

10 ماه و 15 روزگی

سلامممممممممم.......15 روز دیگه هم گذشت ....و تجربیات جدید من اول اینکه میتونم یه مدت کوتاه بایستام دوم اینکه میتونم برقصم سوم میتونم بشکن بزنم چهارم اینکه میتونم از پله خودم بتنهایی بدون کمک برم بالا پنجمم اینکه ب تی وی عکس العمل نشون میدمممممممم این تجربیات من بود حالا بریم سراغ عکسا....چند وقتم بود که مامی میخواست از لحظه بیدار شدن من عکس بگیره تا یادگاری بمونه که موقعیت جور شد  اینم من خوابالووووووووو ویرایش شد ... من وایمیستام ببینیننننننننننن ...
30 ارديبهشت 1391

11 ماهگیییییییییییی و تاتی تاتی

سسسسسسسسسسسسسسلام من 11 ماهه شدم چیزی نمونده که 1 ساله بشمممممممم همش 1 ماه دیگه مونده تا 1 سالگی بنده تجربیاتم ...میتونم خودمو بسمت جلو بکشم ...میتونم دو تا 3 قدم راه برم و بعضی وقتی خودمو کنترل میکنم یعنی تعادلمو حفظ میکنم  تا نیافتم ...خیلی فضول شدم و اشاره کردن رو یاد گرفتم ...ببینم تو دست مامانم یا بابام چیزیه دستمو دراز میکنم یعنی بدین به من ....و تو تمیز کردن کمدم به مامان جونم کمک میکنم و یه لباس یا روسری اگه بهم بدن زود تنم میکنم البته ناقص میکشم روی سرم یعنی تنم کردم ...و اونقدر بلبل زبون شدم همش در حال حرف زدنم ...و تا یکی به تلفنمون زنگ میزنه من زودی صدامو بلند میکنم که بدونن منم هستم و ...تازگیا تسبیح برمیدارم شروع میکنم به گف...
30 ارديبهشت 1391

11 ماه و 15 روززززززززز

سلامممممممم خوبین؟....ما هم خوبیم خوب 15 روز دیگه هم گذشت و من تجربیات کمی  یاد گرفتم اول اینکه یاد گرفتم میگم چی چی چییی .........دوم یاد گرفتم با اسباب بازیهام خودم بازی میکنم مثلا جورچین رو خودم یکم یاد گرفتم میچینم ....و یاد گرفتم دستام رو بزارم روی گوشام و یا بگیرم جلوی دهانم اینجوری یاد گرفتم اگه یه چیزی رو نخوام با تکون دادن سرم بگم نمیخوام یا نه نه نمیخوام اگه دعوام کنند یا مثلا بهم میگن اینکار رو نکن من زودی قهر میکنم ولی زودم اشتی میکنم شروع میکنم بد دست زدن و رقیصیدن بله دیگه ...خوب بگزریم میخواستم یه خبر دیگه هم بدم بلاخره مامانی توانست از تاتی کوتاه من و عینک فیلم برداری کننه اینم ادرساش http://www.a...
30 ارديبهشت 1391
1